چه کنیم که همواره برای همسرمان دوست داشتنی باشیم

به گزارش تور سریلانکا، حتماً تا حالا زوج هایی را دیده اید که با شور و شوق زیادی زندگی مشترک خود را آغاز نموده اند، ولی بعد از گذشتن مدتی از هم جدا شده اند و همه را انگشت به دهان گذاشته اند.

چه کنیم که همواره برای همسرمان دوست داشتنی باشیم

به گزارش خبرنگاران،این جدایی زیر سر پدیده ای است به نام دلزدگی زناشویی که معمولاً تا رسیدن به نقطه انفجار در سکوت باقی می ماند. در خیلی مواقع سکوت به جای اینکه علامت رضا باشد، نشانه سرکوب کردن مسائلی است که توانایی مواجهه با آن ها را نداریم و نمی توانیم حلشان کنیم. البته معمولاً خود ما هم متوجه دلزدگی مان نمی شویم و همه تقصیرها را به گردن عوامل بیرونی می اندازیم.

از کجا بفهمیم دلزده شده ایم؟

وقتی از درست شدن اوضاع موجود ناامید می شویم و دست از کوشش برای بهتر کردن امور برمی داریم و با کمترین لذت به زندگی روزمره مان ادامه می دهیم ، یعنی دلزده شده ایم. در این شرایط، امید به داشتن رابطه بهتر با همسرمان را از دست می دهیم. همین ناامیدی به مرور زمان، ما را از همسرمان دور می نماید.

فرقی ندارد زن باشیم یا مرد، وقتی کل معنای زندگی خود را در وجود یک عشق رؤیایی ببینیم، بیشتر محتمل است که دچار دلزدگی زناشویی شویم. خیلی از مسائل روانی ای که با آن ها درگیر می شویم، به خاطر بی معنایی زندگی شخصی ماست. اگر زندگی فردی ما بی معنا و بی هدف باشد، نمی توانیم شخصیت مستقلی داشته باشیم.

نداشتن احساس خودارزشمندی، باعث می گردد نتوانیم خودمان را به تنهایی و بدون وابستگی به عشقمان تصور کنیم. در حقیقت توی فکرمان همه مسئولیت احساسی و روانی زندگی را از خودمان سلب می کنیم و روی دوش همسرمان می اندازیم. به این معنی که کوششی برای بهتر کردن اوضاع نمی کنیم و ترجیح می دهیم که همه کوشش ها را همسرمان بکند و ما فقط منتظر نتیجه مطلوب بمانیم .

چطور دلزده می شویم؟

کیفیت زندگی، به کیفیت دیدگاه ما بستگی دارد. وقتی مدام بی حوصله ایم و توقع داریم همسرمان حوصله همه چیز را داشته باشد، وقتی همواره حواسمان به حال بد خودمان است، اما نمی توانیم حال بد او را تحمل کنیم، یعنی سهم مسئولیت خودمان را در زندگی مشترک نپذیرفته ایم. درواقع آنقدر که همسرمان را در خوب کردن حالمان مؤثر می دانیم، خودمان را در تغییر حال خودمان اثرگذار نمی بینیم.

یکی از دلایل مهم دلزدگی مقایسه است. وقتی ما در فکرمان برای خودمان به شکل مستقل هیچ ارزشی قائل نباشیم، برای رسیدن به حس ارزشمندی، خودمان را با اطرافیانمان مقایسه می کنیم. اگر ارزش طرف مقابل را پایین تر ببینیم، اعتمادبه نفس می گیریم و اگر فرد مقابل را بالاتر ببینیم، اعتمادبه نفسمان را از دست می دهیم. اعتمادبه نفس پایین هم توانایی عشق ورزیدن و لذت بردن از روابط را از ما می گیرد.

نکته جالب این است که همه این روند، فقط دارد توی فکر ما اتفاق می افتد. در حقیقت ارزش وجودی هیچ کسی از دیگری بالاتر نیست. وقتی ما همواره خودمان را پایین تر از همسرمان ببینیم، نمی توانیم رفتار محبت آمیز او را به عنوان عشق ورزی باور کنیم. حتی ممکن است باور ما این باشد که محبت های او از ته دل نیست و دارد به ما باج می دهد. وقتی که توی فکرمان چنین ساختارهای غلطی وجود باشد، دلزدگی به سراغمان می آید.

دلزدگی تقصیر کیست؟

ما به تعداد آدم های توی زندگی مان، رابطه داریم؛ رابطه والد با هر کدام از بچه ها، رابطه همسری، رابطه با والدینمان، رابطه دوستی و ده ها و صدها رابطه دیگر. هیچ وقت یک رابطه که دو نفر در آن دخیل هستند، صرفا با رفتار یک نفر ویران نمی گردد. اگر همین الان دیدگاهمان این است که همسرمان همه زندگی را خراب نموده است، ناچار باید بپذیریم که داریم با سلب مسئولیت از خودمان بار رابطه را روی دوش همسرمان می اندازیم. حالا اگر او هم بخواهد مقابله به مثل کند، دیگر چیزی از رابطه نمی ماند. تحقیقات روان شناسان هم نشان داده از مهم ترین دلایل دلزدگی زناشویی، باورهای غیرمنطقی هر کدام از طرفین است.

یک نمونه باور غیرمنطقی در خصوص زندگی مشترک این است که برای خوشبختی و عشق مطلق ازدواج کنیم و ازدواج را صرفاً عشق ورزی بدانیم. وقتی با این باور وارد زندگی مشترک می شویم، خیلی زود و در مواجهه با اولین کمبودهای زندگی، دچار دلزدگی خواهیم شد. باور غیرمنطقی دیگر، آسیب ناپذیر تصور کردن همسرمان است. اینکه تصور کنیم فقط ما آسیب دیده ایم و حقی برای آسیب تماشا طرف مقابلمان قائل نشویم.

چه کنیم از دلزدگی مان کم گردد؟

یکی از مهم ترین موانع بروز دلزدگی، توانایی کنترل هیجان است. وقتی در هر اتفاق کوچک و بزرگی که در زندگی روزمره مان اتفاق می افتد، خلقمان بالا و پایین می گردد و در نتیجه رفتارمان با همسرمان خوب و بد می گردد، یعنی کنترل هیجانی پایینی داریم. برای رسیدن به ثبات هیجانی، در قدم اول ضروری است مسئولیت زندگی مان را خودمان به عهده بگیریم، یعنی قبول کنیم که همسرمان با همه کاستی هایش، نمی تواند به میزان خود ما در تغییر حال و احوالمان اثرگذار باشد. به هیجان ها و احساساتمان دقت کنیم. ممکن است حالت هیجانی ما موقت و وابسته به ضعف و کمبودهای جسمانی باشد.

معمولاً هیجان منفی ما بیشتر از اینکه ناشی از رفتار اطرافیان باشد، ناشی از افکار ماست. قبل از بروز هیجان منفی نسبت به همسر حتماً سهم خودمان را هم در نظر بگیریم. در منفی ترین اتفاق ها هم باز نکته ای برای همدردی با همسرمان پیدا کنیم. اینطوری احساس تنفر غیرمنطقی و ناامیدی شدیدی که در دلزدگی زناشویی سراغمان می آید، به مرور از بین می رود. در مرور مسائلمان یک طرفه به قاضی نرویم و حتماً از یاری و مشاوره روان شناس خبره استفاده کنیم تا جنبه های مختلف هیجانی ما را به ما نشان دهد.

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 18 تیر 1402 بروزرسانی: 18 تیر 1402 گردآورنده: tour-srilanka.ir شناسه مطلب: 1615

به "چه کنیم که همواره برای همسرمان دوست داشتنی باشیم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چه کنیم که همواره برای همسرمان دوست داشتنی باشیم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید