بداهه در لامینور بیان گر گم گشتگیِ پیوسته انسان معاصر
به گزارش تور سریلانکا، به گزارش خبرنگاران در خراسان رضوی، آیین رونمایی از کتاب بداهه در لامینور نوشته مرجان صادقی شب گذشته به همت مجموعه فرهنگی و کتاب فروشی چشمه دلشدگان و با حضور جمعی از نویسندگان و دوست داران کتاب در مشهد برگزار گردید.
در ابتدای این مراسم، حسین لعل بذری نویسنده و مجری این نشست با بیانِ اینکه بداهه در لامینور نثری پاکیزه و روایتی درست دارد، گفت: این کتاب از جستجوی یک آگهی آکواریوم در دیوار آغاز می گردد و این بهانه ای برای ورود شخصیت های متعدد به داستان می گردد و هرچه کتاب جلوتر می رود مشاهده می کنیم که شخصیت ها مانند دانه های زنجیری هستند که کلی منسجم و مجموعه ای مرتبط را تشکیل می دهند. شخصیت ها در این اثر به نوعی در پی ترمیم خلا و تنهایی خود هستند؛ اما باید بدانیم که بحران، نقطه عطف این رمان است که موجب اشتراک این شخصیت ها و اتصال آنها می گردد. یکی از نکات شاخص این کتاب توصیف های پخته آن است که به خوبی به شناخت شخصیت ها یاری می نماید و دوم جانمایی شخصیت ها است؛ بعضی شخصیت ها در فصل های اول کمرنگ هستند و بعد در فصل های سرانجامیی پررنگ می شوند و در نهایت به پیوند نهایی که همان کامل کردنِ معنای کتاب است، منجر می شوند.
لعل بذری طرح و پیکره بداهه در لامینور را منظم و حساب شده دانست و اضافه نمود: فکر منظم نویسنده در پیکره و ساختار داستان جاری ست. مشخصا نویسنده برای طرح این داستان خیلی زمان گذاشته است؛ چراکه همه چیز جدول بندی شده پیش رفته است. اول فکر می کنیم شخصیت اصلی بهمن است، بعد با نیل روبرو می شویم و بعد به آیدا و ثریا برمی خوریم. چیدمان صحنه ها هوشمندانه است. بداهه در لامینور گامی رو به جلو در رمان فارسی است. جای خالی این دست کتاب ها در ابیات معاصر ما حس می گردد؛ چراکه داستان های امروز یا به شدت عامه گرا هستند یا خیلی مخاطب خاص دارند؛ اما بداهه در لامینور پلی بین این دو دسته است.
در ادامه نشست فرهاد هاجری، استادیار دانشگاه در مورد این کتاب گفت: هرمخاطبی با خوانش هر کتاب به دریافتِ خاص خودش از آن اثر می رسد و اینکه مخاطب با چه پیشینه ای اثر را می خواند نیز بر درک و دریافتِ او موثر است. بنابراین شاید دریافت من با دیگری متفاوت باشد؛ اما در مورد این کتاب فکر می کنم که بداهه در لامینو را باید در بستر تنهایی آنالیز کرد؛ چراکه ویژگی تمام شخصیت های این کتاب تنهایی عمیقی است که تمامی شان با آن درگیر هستند و ما در ابعاد مختلف می توانیم این تنهایی را مشاهده کنیم.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه شخصیت ها در این اثر درگیر فردیت هستند، ادامه داد: تنهایی در این کتاب چند ویژگی دارد؛ یکی اینکه مسببان تنهایی شخصیت های این داستان، با آن ها ارتباطی سببی و نسبی دارند. دوم اینکه تمامی شخصیت ها در پی اتفاقی هستند که به وسیلهِ آن زندگی کنونی شان را معنادار نمایند و خود را از منجلاب تنهایی بیرون بکشند. کنش و واکنش ها در این داستان هوشمندانه است. کنش رفتاری معنادار است که شخصیت ها آگاهانه در پی انجام آن هستند؛ مثل آیدا، عنایت و ثریا. این ها به وسیله کنشی آگاهانه در پی جبران این تنهایی هستند؛ مثلا یکی با جستجوی پدر و خانواده اش در پی تغییر جهت زندگی اش است؛ یکی در پی رابطه است و.. . دسته بعد واکنش شخصیت هاست؛ یعنی افراد حالتی منفعل دارند و در فضایی گرفتار آمده اند که نمی توانند آگاهانه تصمیم بگیرند. آرزو و عنایت چنین رفتاری در این کتاب دارند.
هاجری این رمان را کاملا متناسب و متاثر از جامعه امروز ما دانست و تاکید نمود: در بداهه در لامینور اغلب شخصیت ها سنتی نیستند و برعکس زنانی هستند که می توانند راحت دست از ارتباطات سنتی بردارند. یکی از شخصیت های مجذوب کننده داستان آرزو است که خانواده اش را رها نموده بود؛ و معرف شرایط دختران امروزی ماست. این موضوع خودش را در تقابل با شخصیت های سنتی مثل بهجت به خوبی نشان می دهد. در نهایت من معتقدم تمام انسان های این کتاب تنها هستند.
مهشاد عزیزی، منتقد ادبی نیز در ادامه این مراسم غلظت زنانگی این کتاب را زیاد دانست و اضافه نمود: این اثر نثری قوی و پرجان داشت. نکته ارتباط دهنده این داستان این است که این کتاب شبیه ماست. مبین طبقه مبه وسیلهی است که درگیر موقعیت های اگزیستانسیال و رنج مدام و گم گشتگیِ پیوسته هستند و این خصوصیات در تک تک لحظات داستان وجود دارد. من زمان خوانش این کتاب، تنهایی هرکدام از آدم های این اثر را جزیره ای می دیدم که در سرانجام به هم پیوند خوردند و در نهایت، تنهایی بزرگتری را به وجود آوردند. بداهه در لامینور بعلاوه تصویرسازی بسیار خوبی هم داشت؛ چراکه خیلی سینمایی بود و نویسنده ما را داخل خانه ای می برد و تمام افراد و اشیای آن خانه را به ما معرفی می کرد؛ نه به این معنی که تخیل مخاطب را کم کند. ضمن آنکه نشانه گذاری ها هم در این کتاب خیلی به سینما نزدیک بود؛ چراکه انگار مخاطب را باهوش دانسته و به او احترام گذاشته است. ما در داستان های اخیر با مبهم گویی های سانتی مانتال روبرو هستیم؛ اما نویسنده این کتاب، از این فضا فاصله گرفته واتفاقا فرم این داستان هم فرمی درهم آمیخته است که کاملا درست انتخاب شده است.
در سرانجامی این نشست، مرجان صادقی، نویسنده کتاب بداهه در لامینور، ضمن خواندن بخش هایی از این کتاب، در مورد شکل گیری این اثر گفت: شیوه نوشتنم این گونه نیست که از ابتدا بدانم چه چیزی می نویسم. بنابراین در این کار هم در ابتدا نمی دانستم که قرار است به رمان تبدیل گردد و لذا برای آن طرح نداشتم و زمانی که به شخصیت فریدون رسیدم، می خواستم این شخصیت را حذف کنم؛ اما متوجه شدم که باید بماند. بعلاوه اینکه می دانستم اگر بخواهم در مورد گرفتن حق بانوان بنویسم، باید به آواز خواندن بانوان بپردازم و در نهایت هم از همین مدخل وارد شدم.
این نویسنده اضافه نمود: داستان را با نیل نوشتم و قرار بود داستانی کوتاه باشد؛ اما فوت پدر نیل با فوت پدر خودم روبرو شد و یک سال این قصه را کنار گذاشتم. اما جایی که احساس کردم فاصله درست را با نیل گرفته ام و او دیگر شبیه من نیست دوباره آغاز به نوشتن کردم. دغدغه من این بود که تمام ما به هر صورت جدا از اینکه به ابزارهای ارتباطی متعدد دسترسی داریم؛ اما در حال دورشدن از یکدیگر هستیم. روابط ما دیگر باکیفیت نیست؛ اما دوست داشتم غیرمستقیم بگویم که چرا کیفیت زندگی ما تغییر نموده و تا کجا قرار است پیش برود؟
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران