زیدآبادی: به مطالبات نسل تازه پاسخ دهید؛ آن ها ماه را طلب نمی نمایند
به گزارش تور سریلانکا، احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: وقایع این روز های کشورمان را می توان عصیان جوانانی منقطع از حوزه رسمی حکومت داری دانست. این قشر از جوانان، از هر جهت خود را با فضای رسمی، بیگانه حس می نمایند و فضای رسمی نیز به نوبه خود این قشر را بیگانه از خود می بیند. بنابراین، نوع تعامل دو نیروی بیگانه از هم، منکوب و نادیده انگاری از یک سو و عصیان و طغیان از سوی دیگر شده است.
در محافل رسمی، نهاد ها و افرادی یافت می شوند که کارویژه حکومت را پرورش قالبی انسان ها می دانند. به زعم آنها، گویی آدمیان همگی از جنس آب هستند که با عملیات فرهنگی یا آموزشی یا تربیتی یا ایدئولوژیک خاصی می توان آن ها را به صورت قالب های یکنواختِ یخ درآورد! خداوند، اما گونه انسانی را صاحب اراده و اختیار آفریده است.
از گونه انسانی، گرچه افرادی یافت می شوند که گاهی در شرایطی کاملاً استثنایی، به قالبی شدن تن می دهند، اما عمده آنان هر نوع کوشش برای ریخته گری شخصیت و سبک زندگی خود را تاب نمی آورند و به هر بهایی علیه آن عصیان می نمایند. راه آشتی و همزیستی حکومت با این نسل، شناسایی و به رسمیت شناختن مطالبات و احتیاج های زندگی آنهاست. جهت آن هم، افزون بر عدم دخالت در حوزه شخصی و سبک زندگی افراد، امکانِ ایجاد تشکل های مدنی به منظور فعال شدن جوانان در حوزه های مختلف حیات اجتماعی و سیاسی است.
در طی ربع قرن اخیر، میلیون ها بار از سوی کارشناسان مختلف تأکید شده است که نهاد ها و تشکل های مدنی و سیاسی قدرتمند، فقط احتیاج جامعه به قصد خوداتکایی و دفاع از خود در برابر انواع مخاطرات و تهدید ها نیست؛ بلکه بیش از آن، احتیاج دولت های امروزی برای حفظ ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی است.
بدبختانه محافلی در کشور ما با درک واژگون از نقش نهاد های مدنی و سیاسی، آن ها را مخلّ قدرت انحصاری خود دانسته اند و نه فقط با شکل گیری و توسعه آن ها به مخالفت برخاسته اند، بلکه معدود موارد آن ها از جمله جمعیت امام علی با کارکردِ خیریه را که با زحمت و خون جگر راه اندازی شده بود، منحل کردند. اینک محله های بعضی شهر های کشور شاهد حضور میدانی جوانانی است که هیچ تشکلی ندارند و با هیچ نهادی هم مرتبط نیستند.
مطالبه آن ها کم وبیش روشن است، اما از آنجا که هیچ نماینده تعیین و تشکل و سازمانی ندارند، حتی به فرض اینکه دولت به قصد تعامل و آشتی، در صدد مذاکره و تبادل نظر با آنان برآید، هیچ کس را پیدا نخواهد کرد. از همین رو، عصیان این جوانان به امری پیچیده تبدیل شده است. از یک طرف، خود آن ها نماینده ای ندارند و به همین دلیل هم نمی توانند طرف مذاکره با دولت قرار گیرند و از طرف دیگر، افراد و گروه ها و دسته جات رنگارنگ سیاسی در گوشه و کنار دنیا، هر کدام خود را صاحب و وارث اعتراض آن ها معرفی می نمایند و با خودلیدرپنداری، آنان را به ادامه اعتراض فرا می خوانند چنانکه گویی این جوانان به اشاره آن ها راهی خیابان شده اند و قرار است زندگی خود را خرج صعود آنان به اریکه قدرت نمایند! نادیده انگاری و سرکوب این جوانان، از هر جهت برای کشور تهدیدآمیز است.
به فرض که در این مرحله هم بتوان صدای آن ها را خاموش کرد، اما در مرحله بعد طغیان آنان در ابعاد تازه ای بروز و ظهور خواهد یافت. بنابراین، منطقی ترین شیوه ای که منافع کشور و امنیت و ثبات جامعه را در این شرایط تضمین می نماید، پاسخ یک طرفه دولت به مطالبات این نسل است.
آن ها ماه را طلب نمی نمایند، فقط خواهان حفظ حریم خود از تعرض نیروی معتقد به قالب سازی اند. اگر به صراحت و با ذکر مصداق های مشخص به آن ها این وعده داده گردد، آرام خواهند گرفت و نسبت به افق آینده کشور امیدوار خواهند شد، اما اگر به هر دلیلی به خصوص تحت تأثیر تحلیل های اشتباه و کژبینانه امنیتی بعضی محافل، سیاست مشت آهنین در برابر آن ها در پیش گرفته گردد، بازی نهایتاً به زیان جامعه و به سود نیرو هایی تمام خواهد شد که به جای دلسوزی واقعی برای کشور، از دریچه تنگِ نفرت های انباشت شده خود به مسائل ایران می نگرند و از همین رو هم اعتنایی به بروز فجایع کمین نموده در جهت کشور ندارند.
منبع: فرارو